در دنیای کسبوکار باید پیوسته در حال تکامل باشید. یعنی باید مدام خودتان را با شرایط و نیازهای مختلف وفق دهید و همواره به دنبال راهکارهای جدید برای همسو شدن با درخواستهای مشتریان باشید. باید نوآورانه فکر کنید تا بتوانید از یک ایدهی خام و نتراشیده به یک محصول نو و تمامعیار برسید.
محدود کردن ذهن به یک مسیر تکراری مانع بلوغ و رسیدن به کمال میشود. مثلا پیکاسو در زندگی هنری خود سبکهای متنوعی را تجربه کرد و مراحل گوناگون زیادی را از جمله دورهی آبی، دورهی رز و دورهی سوررئال پشت سر گذاشت. این روند به تدریج به تکامل او منجر شد و مسیر هنری خود را در جهتی تغییر داد که بتواند شرایط بیرونیای را که احساس و تجربه میکند، در آثارش انعکاس دهد.
پس به عنوان یک آزادکار مبتکر باید افق دید خود را وسعت ببخشید. از جمله ویژگیهای افراد خلاق، کنجکاوی آنهاست؛ آنها میخواهند بدانند در دنیا چه میگذرد. افرادی که ذهن خلاق دارند به موضوعات متعددی علاقه نشان میدهند. چنین رفتاری به ویژه اگر شغلتان طوری است که با مشتریان مختلف سروکار دارید، یک مزیت محسوب میشود. نمیتوانید انتظار داشته باشید همهی مشتریانتان با شما همفکر باشند، پس باید خط فکری هر مشتری را بخوانید تا بتوانید عالیترین محصول یا خدماتی را که به دلخواه او نزدیکتر است، در اختیارش بگذارید.
۶. گاهی اوقات نه بگویید
قدرت نه گفتن را برای پیشرفت در کارتان دستکم نگیرید. باید هر چیزی را که به کارتان نمیآید کنار بگذارید و در عوض، هر آنچه را باعث پیشرفت کارتان میشود حفظ کنید. گاهی لازم است برای اینکه خلاقیتتان آسیب نبیند، به عدهای از مشتریان نه بگویید. با دریافت سفارشهای بیش از حد، مجبور خواهید شد کیفیت سفارشهایی را که اکنون در دست انجام دارید، پایین بیاورید تا بتوانید پاسخگوی حجم بالای درخواستها باشید. اما این فقط مشتریان نیستند که گاهی باید به آنها نه بگویید، شاید گاهی لازم باشد ایدههای خلاق خود را نیز پالایش کنید و روی برخی از آنها خط بکشید.
در ابتدا به ذهن خلاق خود اجازه دهید هرکجا خواست برود. یعنی بدون اینکه ویرایش کنید، بنویسید یا مثلا بدون اینکه در پی رعایت اصول باشید طراحی کنید، اما در نهایت قسمتهایی را که از منطق خاصی پیروی نمیکنند حذف کنید. دستی به سر و روی نوشته یا طرح اولیه بکشید و از هر قسمتی که در مقتضیات کار نمیگنجد، چشم بپوشید.
۷. ایدههای خود را با دیگران مطرح کنید
حتما بارها این ضربالمثل معروف را شنیدهاید که «یک دست صدا ندارد». برای اینکه بتوانید ایدههای خود را پرورش دهید، نباید از همفکری دیگران غافل شوید. با همکاری دیگران میتوانید ایدههای خود را به ابعادی ببرید که هرگز تصورش را هم نمیکردید. این عادت به همان عادت وصل کردن نقطهها که پیشتر توضیح داده شد، شباهت دارد. مثل این است که به جای چیدن سیب از درخت سیب، از درختی میوه بچینید که یک شاخهی آن همزمان سیب، هلو، موز و گیلاس بار آورده است.
گاهی اوقات به دنبال صحبت کردن با یک دوست یا همکار، جرقهی ایدههای ناب در ذهن زده میشود. حتی گاهی ممکن است در پایان صحبتهایتان ببینید به یک فهرست طولانی از ایدههای نو رسیدهاید که با ایدهی ابتدایی خیلی تفاوت دارند. در این حالت چون فقط با یک ایده طرف نیستید، میتوانید بین ایدههای مختلف ارتباط برقرار کنید تا به یک نتیجهی پربارتر برسید.
فرض کنید یک کاغذ سفید جلوی دستتان است. در عرض ۵ دقیقه چند ایدهی خلاقانه میتوانید روی کاغذ بنویسید؟ فکر میکنید چه ایدههایی به ذهنتان برسند؟ حالا فرض کنید که قرار است این تمرین را در قالب یک گروه چندنفره انجام دهید و با همفکری یکدیگر هرچه ایدهی خلاقانه را که در ذهن دارید، روی کاغذ بیاورید. احتمالا اینبار تصور مثبتتری از ایدههای مطرح شده در پایان ۵ دقیقه خواهید داشت، اینطور نیست؟ به بیان دیگر، با همکاری یکدیگر میتوانید از برآیند ایدههای مختلف به نتیجهی مطلوبتری برسید.
همکاری آزادکاران با یکدیگر نیز موجب میشود در زمینهی شغلی خود پیشرفت کنند و همچنین اعتبار جامعهی آزادکاران را ارتقا دهند. هرچه سطح خلاقیت جامعهی آزادکاران رو به بهبود برود، کارفرمایان با اطمینان بیشتری پروژههای خود را به این افراد خواهند سپرد و میتوانند مطمئن باشند که سطح خلاقیت و حاصل عملکرد آزادکاران از کیفیت و استاندارد بالایی برخوردار است.
با این اوصاف برای اینکه موتور خلاقیتتان روشن شود، نباید منتظر یک نیروی محرکهی بیرونی بمانید، بلکه این خودتان هستید که باید خلاقیت بالقوهی خود را به حالت بالفعل درآورید تا کسبوکارتان رونق بگیرد. با داشتن یک ذهن خلاق نه تنها در مهارتهای شغلی خود ترقی خواهید کرد، بلکه میتوانید تأثیرات مثبت تفکر خلاق را در سایر جنبههای زندگی خود نیز لمس کنید.